https://negaryaghoobian.com/
jasina.ir
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 660 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
زن کشاورزی بیمار شد. کشاورز به سراغ یک راهب بودایی رفت و از او خواست برای سلامتی زنش دعا کند. راهب دست به دعا برداشت و از خدا خواست تا همهی بیماران را شفا بخشد.
ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت: "صبر کنید! از شما خواستم برای زنم دعا کنید و شما دارید برای همهی بیماران دعا میکنید ."
" دارم برای زنت دعا میکنم " "اما برای همه دعا کردید. با این دعا ممکن است حال همسایهام که مریض است خوب بشود و من اصلا از او خوشم نمیآید.
" راهب گفت:"تو چیزی از درمان نمیدانی. وقتی برای همه دعا میکنم، دعاهای خودم را با دعاهای هزاران نفر دیگری که همین الان برای بیماران خود دعا میکنند، متحد میکنم، وقتی این دعاها با هم متحد شوند، چنان نیرویی مییابند که تا درگاه خدا میرسند و سود آن نصیب همگان میشود. دعاهای جدا جدا و منفرد، نیروی چندانی ندارد و به جایی نمیرسند.
کتاب قصههایی برای پدران، فرزندان و نوهها پائولو کوئلیو
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 319 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
چگونه بعد از یک دوره تعطیلات، دوباره سیمکشی مغز خود را تنظیم کنیم تا بتوانیم به زندگی عادی برگردیم؟!
از شنبهها و روز بعد از تعطیلی طولانی متنفرید. اگر تعارف نکنیم بیشتر ما چنین حس تنفری را داریم و مورد مشهورِ غروبِ روز جمعه هم تا حدی مرتبط با این قضیه است.
پس از چند روز تعطیلی مثلا تعطیلات نوروزی، بسیاری از ما برای بازگشت به کارهای روزمره و انجام وظایف کاری خود مشکل داریم. حتی ممکن است ترس و اضطرابی داشته باشیم که در آخر روزهای تعطیلی خودش را نشان میدهد. اما ممکن است بتوانید مغز خود را به گونهای برنامهریزی کنید که که پذیرش دوباره ایام کار برایتان سادهتر شود.
مغز ما عاشق پیشبینیپذیری و روتین است. تحقیقات نشان داده است که فقدان روتین با کاهش بهزیستی و پریشانی روانی مرتبط است.
با وجود اینکه تعطیلات آخر هفته زمان فراغت و دلپذیری را به ما میدهد، مغز ما سخت کار میکند تا این تغییر را به یک روتین جدید تبدیل کند. مغز ما هنگام تطبیق با تعطیلات، نیاز به تطبیق زیادی ندارد.
با این حال، وقتی به فعالیتهای کمتر خوشایند باز میگردیم، مانند فهرست کارهایی که در صبح روز بعد از تعطیل باید انجام بدهیم، داستان متفاوت است.
یکی از راههای تطبیق با تغییرات بعد از تعطیلی، معرفی روتینهایی است که تمام هفته ما را دربرمیگیرند و معنادار هستند.
باید به یاد بیاوریم که بعد از تعطیلی هم چیزهایی مانند تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه، باغبانی یا رفتن به باشگاه در زمان مشخص وجود دارند و کلا همه چیز از دست نرفته.
روال ذهنی جدید که در مغز خودمان ما با خودمان مرور میکنیم، حس بهتری به ما میدهد.
روال مهم دیگری که باید ایجاد کنید، روال خواب شما است. تحقیقات نشان میدهد که حفظ زمان خواب ثابت ممکن است برای تطبیق با روزهای بعد از تعطیلی مهم است. این روال منظم از طول خواب مهمتر است.
تغییر در الگوهای خواب درروزهای تعطیلی باعث ایجاد جت لگ اجتماعی میشود. به عنوان مثال، خوابیدن دیرتر از حد معمول و طولانیتر در روزهای آزاد ممکن است باعث ایجاد اختلاف بین ساعت بدن و مسئولیتهای کاری و اجتماعی شود که بعد تعطیلات باید به عهده بگیرید. این طوری سطح استرس روز کاری شما کاهش مییابد.
سعی کنید زمان مشخصی را برای خوابیدن و بیدار شدن در نظر بگیرید، از چرت زدن خودداری کنید. همچنین بهتر است قبل از خواب، با خاموش کردن یا کنار گذاشتن دستگاههای دیجیتال و تمرین تکنیکهای تمدد اعصاب، یک روال ۳۰ دقیقهای برای خودتان ایجاد کنید.
_هک کردن هورمونها هورمونها همچنین میتوانند در احساس ما نسبت به روز بعد از تعطیلی نقش داشته باشند.
به عنوان مثال، کورتیزول یک هورمون چند کاره بسیار مهم است. این هورمون به بدن ما کمک می کند تا متابولیسم خود را کنترل کند، چرخه خواب و بیداری ما را تنظیم کند و پاسخ ما به استرس را تنظیم کند. میزان این هورمون معمولا یک ساعت قبل از بیدار شدن از خواب بیشتر میشود و سپس سطح آن تا صبح روز بعد کاهش مییابد، مگر اینکه تحت استرس باشیم.
تحت استرس حاد، بدن ما نه تنها کورتیزول، بلکه آدرنالین نیز ترشح میکند تا برای جنگ یا فرار آماده شود. این هورمون باعث میشود که قلب سریع بزند، کف دستهایمان عرق کند و ممکن است واکنش تکانشی نشان دهیم.
آمیگدال ما (یک ناحیه کوچک بادام شکل در پایه مغز ما) باعث احساس ترس و تشویش میشود. اما به محض اینکه بتوانیم فکر کنیم – قشر قسمت پیشانی مغز، ناحیهای که برای عقل و تفکر اجرایی است، این واکنش را کاهش میدهد، اگر تهدید واقعی وجود نداشته باشد.یک نبرد بین احساسات و عقل ما درمیگیرد. رویارویی ناخودآگاه بین این دو بخش در آستانه اتمام تعطیلات ممکن است نیمه های شب ما را بیدار کند.
پس نباید تعجب آور باشد که سطح کورتیزول، اندازه گیری شده در نمونه بزاق افراد شاغل، در روزهای دوشنبه و سه شنبه یا در میانه هفته کاری بیشتر است و کمترین میزان آن اوایل و اواسط روز یا روزهای تعطیل است. برای مبارزه با نوسان زیاد، ما باید آمیگدال را با آموزش مغز برای تشخیص تهدیدهای واقعی فریب دهیم. یکی از بهترین راهها برای رسیدن به این هدف و کاهش استرس کلی، فعالیتهای تمدد اعصاب، بهویژه در روزهای بعد تعطیلی است. یک کار موثر دیگر، تمرکز حواس است که با کاهش کورتیزول همراه است. گذراندن وقت در طبیعت روش دیگری است.
از این لحاظ شاید روز طبیعت کمک زیادی به ما بکند. اما به غیر از آن ساعات کوتاه گردش هم میتواند به ما کمک کند.
بررسی گوشی، رسانه های اجتماعی و اخبار را در اولویت قرار ندهید
با پیروی از این نکات ساده، می توانید مغز خود را طوری آموزش دهید که باور کند روزهای بعد از تعطیلات هم میتوانند به خوبی روزهای تعطیلات باشند.
منبع: The Conversation ترجمه:وبسایت یک پزشک
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 456 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
مرحله اول
نوشتن هر خاطره شروع کنيد به نوشتن. از ابتدا مفصل و دقیق. بدون پرده پوشی درباره ی خاطراتی كه از فرد يا افراد داريد و همه ی انرژی های نهفته ی خود را بیرون بریزيد. در طی نوشتن آن خاطرات هر چقدر دلتان میخواهد به جزئيات هم فكر كنيد. در هنگام نوشتن این خاطرات اجازه دارید ناسزا بدهید! عصبانی شوید! گریه کنید! و به هر شکلی که می دانید و راحتید انرژیهای مخفی شده پشت این اتفاق را خالی کنید. اگه مايليد با چوبي به بالشت ها ضربه بزنيد. يا حتی چیزی را بشكنيد. اين كار را حتی با پاره كردن ورقهای باطله هم می توانيد انجام دهيد البته بهتر است اين كار در خلوت انجام شود كه مايه ی آزار ديگران نشود.
مرحله دوم
انجام تمرين بخشايش هر خاطره و اتفاقی را که نوشتید بعد از پایانش باید یک مراسم بخشش برای خودتان و کسانی که در آن خاطره با شما سهیم بودند انجام دهید.
نوشته های دستنویس خود را خط بزنيد و روی آنها بنویسيد من همه ی این هارا میبخشم و کنار می گذارم. بعد هم پاره کنيد و درون سطل زباله بريزيد. ما در اين تمرين دست نوشته ها را دور می ريزيم چون می خواهيم به ضمير ناخود آگاهمان بگوییم كه براي هميشه آن خاطرات برای ما بی ارزش شده اند.
مرحله سوم
مدیتیشن فكر نكردن برای هر خاطره. بعد از پایان مراسم بخشش یک خاطره، تحت هیچ شرایطی دیگر اجازه ندارید به آن خاطره فکر کنید. بنابراین فقط مدیتیشن می کنید که بعد از بخشایش هر خاطره دیگر خودتان را به خاطر آن شماتت نکنید. هرگز در ابتدا زمان طولانی را برای مراقبه در نظر نگیريد.
در طول روزهای اول به خودتان بگویید فقط دو ساعت به این يك خاطره از آن شخص،فکر نمی کنم و بعد باید این زمان به يك روز کامل برسد،و بعد به اینجا که بعد از پاره کردن هر خاطره تا آخر عمر دیگر خود را به خاطرش شماتت نکنید.
مرحله چهارم
تشكر از خود. حتما"در دفتر مراقبه تان بنويسيد كه موفق شديد يك خاطره را كنار بگذاريد. از خودتان قدردانی كنيد و خود را تحسين كنيد كه می توانيد موفق باشيد. خود را دوست بداريد و تمرينات دوست داشتن خود را انجام دهيد تا احساس ارزشمندی بيشتری کنید. حتی برای خودتان هديه بخريد.
اين تمرين را برای هر خاطره، جداگانه، انجام دهيد. مثال: اگه وابستگی عاطفی با كسی داشتيد كه قطع شده از اولين خاطره ای كه از آن شخص داريد شروع كنيد. در حين نوشتن اين خاطره هر احساسی كه به آن شخص داريد را بنويسيد. حتی می توانيد مجسم كنيد كه فرد در حالی كه به دهانش چسب زده شده مقابل شما نشسته و نمی تواند جوابی دهد. بعد انرژی های خود را با بروز دادن كامل احساسی كه داريد خالی كنيد.
آن وقت تمرين بخشايش را انجام دهید و بعد از آن، روز اول فقط مراقبه كنيد كه به همان يك خاطره ای كه تمرين را برایش انجام داديد، چند ساعتی فكر نكنيد. در دو سه روز آينده اين را به حدی برسانید كه در كل روز به آن يك خاطره حق نداريد فكر كنيد.( اما می توانيد به خاطرات ديگری كه با آن فرد داشتيد فكر كنيد.)
بعد به سراغ خاطره ی بعدی ميروید و همين روال را انجام می دهيد. اينقدر اين كار را ادامه دهید تا تمام خاطرات را بررسی كرده و كنار گذاشته باشيد.
كسانی كه اين تمرين را برای فراموش كردن كسی انجام میدهند بايد بدانند كه در روزهای اول با يادآوری خاطرات گذشته ممكن است احساس كنند كه دلبستگی و وابستگيشان بيشتر شده. اما نگران نباشيد. چون اين در واقع همان انرژيهای ذخيره شده ايست كه بيرون ريخته نشده اما حالا بيرون ريخته ميشود.
برای انجام اين تمرينات وقت كافی بگذاريد. تعداد زيادی از خاطرات را در يك روز انجام ندهيد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 269 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
پسرم درسش خوب نبود، تو مدرسه اذیتش میکردند، لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه اینقدر بیعرضه است خجالت زده بودیم. گفتیم ازت حمایت می کنیم. تو می تونی. کلاس ورزش ثبت نامش کردیم. بچه همهاش در ورزش سوتی می داد. بقیه مسخره اش میکردند.
بهش میگفتیم به تو باور داریم تو میتونی. ازش هر جور می تونستیم حمایت میکردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی.
اون سالها به شرکتها خدمات مشاوره مدیریت می دادم و روی این موضوع کار می کردم که شرکتهایی که مدیرها شاکی هستند از ناتوانی کارمندها مشکل اصلی کارمندها نیستند. مشکل مدیر است.
چون مدیر واقعا کارمندهاش را قبول نداره. برای همین به خاطر این نگاهش، علیرغم همه تلاشی که میکنه و ظاهری تشویقشون میکنه اما در باطن کلا قبولشون نداره، برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستند و به جایی نمیرسند.
به یکباره شک افتادم نکنه در مورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست. مشکل از من است. در خودم کنکاش کردم و دیدم آره، بر خلاف ظاهری که به بچه میگم تو می تونی و من از تو حمایت می کنم در باطن احساس می کنم ناتوان است.
اصلا برای همین حمایتش میکنم. در باطن و پس نهان وجودم باورش ندارم. به زنم این دریافتم را گفتم. اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد دید واقعا بچه را قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قایل نیست.
اینجا بود که فهمیدیم اونکه که احتیاج به تغییر داره ما هستیم نه بچه. بعد فهمیدیم ما می خواهیم بچه موفق باشه چون پزش را بدیم چون بخشی از دارایی ما است
ناتوانی از ما است که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر می کنیم جامعه و اطرافیانمون از بچه های ما دارند به دوش اونها گذاشتیم.
ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواسته ی ما نیست
سعی کردیم تغییر کنیم. و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه را بشناسیم. چیزی براش نخواهیم ببینیم خودش چی می خواد
و تازه از اینجا بود که بچه مون را پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هر چی بیشتر خودش را شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعیش شدیم.
بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما را حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره.
ماجرا واقعی است. اما مربوط به زندگی من نیست. ترجمه بخشی از این کتاب است:
the habits of highly effective people stephen r.covey
و تجربه نویسنده در مواجه با فرزندش و آموزش اینکه چطور اولین مرحله برای کمک به دیگری، پذیرفتن و شناختش است
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 291 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
ما سعی کردیم محاسبه کنیم که بدن در هنگام اتصال مستقیم با زمین چه مقدار بار الکتریکی جذب می کند اتفاقی که می افتد این است که بدن تقریباً بلافاصله از الکترون ها اشباع می شود. این آنقدر سریع اتفاق می افتد که قابل اندازه گیری نیست الکترونهای زمین که بلافاصله به بدن نفوذ میکنند، گلبولهای قرمز خون را میپوشانند تا یکدیگر را دفع کنند و نتوانند به هم بچسبند با کاهش ویسکوزیته خون، پمپاژ خون راحتتر میشود فشار خون کاهش مییابد و انواع مشکلات قلبی از بین میرود
پس وقتی آزاد هستید کفش هایتان را در بیاورید و با پای برهنه روی زمین یا چمن راه بروید. طبیعت را جدی بگیرید با پوشیدن کفش و لباس پلاستیکی و زندگی بروی کفپوش ها و فرشهای پلاستیکی مرگ خود را نزدیکتر نکنید لباسهای نخی و پشمی، فرشهای قدیمی و نشستن روی فرش پشمی،بیماری ها را بشدت پایین می آورد
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 262 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
افسردگی پیامی دارد و می گوید: سبک زندگیم خوب نیست و راکد بودن را باید رها کنم و به جای حس بیهوده بودن حس مفید بودن را تقویت کنم.
اضطراب پیامی دارد و می گوید: خودم را بیش از حد درگیر مسائلی کرده ام که ارتباطی به من ندارند.
استرس پیامی دارد و می گوید: روی مسائل زندگیم تسلط ندارم و باید مهارت هایم را افزایش دهم و نیاز به مرتب تر کردن زندگیم دارم.
کمبود اعتماد به نفس پیامی دارد و می گوید: من به وعده هایی که به خودم می دهم عمل نمیکنم و دیگه نمیتوانم روی خودم حساب کنم.
زود رنجی برای من پیامی دارد و برای میگوید: دچار خودبزرگ بینی هستم و کوچکترین مخالفتی را برنمی تابم چرا که تصور میکنم هرآنچه که می پندارم بی شک درست است.
در واقع تمام احساس های منفی در باطن خود پیامی دارند و اشاره به نقطه ضعفی از ما میکنند!
به جای فرار، انکار یا از بین بردن این احساسات منفی، به مفهوم و معنای پیامی که برای ما دارند توجه کنید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 219 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
انداختن پا روی پا به صورت ضربدری زیانآور است! یک کارشناس آناتومی بالینی، علتش را به ما میگوید
آیا شما پاها را به صورت متقاطع راست یا چپ میاندازید؟ حدود ۶۲ درصد از مردم پای راست را بر روی چپ میاندازند، ۲۶ درصد هم پای چپ را روی راست میاندازند و ۱۲ درصد هیچ ترجیحی ندارند.
معمولاً دو راه برای انداختن پا روی پا روی صندلی وجود دارد، یکی اینکه زانوها به هم نزدیک شوند و تقریبا روی هم باشند و دیگری اینکه پاها کمی بازتر باشد و مچ پا روی پای دیگر قرار بگیرد. اما هر چقدر هم که نشستن با پاهای روی هم راحت باشد، آیا واقعا برای سلامتی و وضعیت بدن شما مضر است؟
نشستن به صورت ضربدری میتواند ناهماهنگی لگن را افزایش دهد، به طوری که یکی از آنها بالاتر از دیگری قرار دارد.
به علاوه این کار سرعت حرکت خون در رگ های خونی اندام تحتانی را تغییر می هد که می تواند خطر لخته شدن خون را افزایش دهد.
بیشتر تحقیقات نشان می دهد که حالت ضربدری روی زانو بدتر از مچ پا است. در واقع، نشستن به این صورت میتواند باعث افزایش فشار خون شما به دلیل تجمع خون در رگها شود و قلب مجبور است کار بیشتری کند.
همچنین خطر آسیب به رگ های خونی افزایش مییابد، به همین دلیل است که وقتی فشار خون خود را اندازه گیری می کنید، باید پاهای خود را صاف روی زمین بگذارید.
هر چه بیشتر و بیشتر به صورت ضربدری بنشینید، احتمال تغییرات طولانی مدت در طول عضلات و آرایش استخوان لگن بیشتر میشود.
به دلیل نحوه اتصال استخوانهای اسکلت به هم، ضربدری قرار دادن پاها نیز میتواند باعث ناهماهنگی ستون فقرات و شانهها شود.
موقعیت سر به طور بالقوه میتواند به دلیل تغییر در استخوانهای گردن از همترازی خارج شود، زیرا ستون فقرات جبران میکند تا مرکز ثقل شما را بالای لگن نگه دارد.
گردن میتواند به دلیل ضعیفتر بودن یک طرف بدن از طرف دیگر تحت تأثیر قرار گیرد. همین عدم تعادل در عضلات لگن و کمر در نتیجه وضعیت نامناسب و استرسها و فشارهای ناشی از نشستن به صورت ضربدری ایجاد میشود.
همچنین ممکن است به دلیل کشش طولانی مدت عضلات گلوتئال (باسن) در یک طرف، لگن نامتعادل شود و یک سمت ضعیفتر شود.
نشستن طولانیمدت با پاهای روی هم، احتمال اسکولیوز ( هم ترازی غیر طبیعی ستون فقرات ) و سایر ناهنجاریها را افزایش می دهد.
همچنین میتواند باعث سندرم درد تروکانتریک بیشتر شود که یک بیماری شایع و دردناک که قسمت خارجی لگن و ران است.
تحقیقات همچنین نشان میدهد که نشستن با پاهای روی هم میتواند عصب پرونئال ( عصب فیبولار)، در زیر پاها را در معرض فشار و آسیب قرار دهد.
این حالت معمولاً به صورت ضعف در هنگام تلاش برای بلند کردن انگشت کوچک پا و همچنین افتادگی پا تظاهر پیدا کند. اگرچه در بیشتر موارد، این کوتاه مدت است و در عرض چند دقیقه به حالت عادی باز می گردد.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روی هم گذاشتن پاها می تواند بر تولید اسپرم تأثیر بگذارد. چرا که دمای بیضه ها باید بین ۲ تا ۶ درجه سانتی گراد کمتر از دمای بدن باشد. ولی نشستن با انداختن پا روی پا، دمای بیضه ها را ۲ تا ۳.۵ درجه سانتی گراد افزایش دهد و تعداد و کیفیت اسپرم را کاهش دهد.
نشستن با پاهای روی هم میتواند برای برخی افراد مفید باشد. به عنوان مثال، یک مطالعه کوچک در سال ۲۰۱۶ نشان داد که برای افرادی که یک پایشان بلندتر از پای دیگر است ، نشستن به صورت ضربدری می تواند به تنظیم ارتفاع دو طرف لگن کمک کند و هم ترازی را بهبود بخشد.
به نظر میرسد نشستن با پاهای روی هم، فعالیت برخی از ماهیچهها، بهویژه ماهیچههای مورب را کاهش میدهد. که ممکن است به شل شدن عضلات مرکزی شما و جلوگیری از فشار بیش از حد کمک کند.
نشستن به صورت ضربدری باعث بهبود ثبات مفاصل ساکروایلیاک (مسئول انتقال وزن بین ستون فقرات و پاها) شود.
در ژست معروف یوگا یا مدیتیشن (وضعیت نیلوفر آبی) هم باید بیشتر بررسی شود. چرا که ممکن است منجر به برخی از مشکلاتی شود که پای ضربدری ایجاد میکند. البته شکی نیست که یوگا مزایای زیادی دارد، حتی برای کسانی که قبلاً مشکلات زانو دارند.
پس نتیجه میگیریم که تا جایی که میتوانید باید از روی هم انداختن پاها خودداری کنید. سبک زندگی بی تحرک و چاقی هم ممکن است منجر به ترغیب اشخاص برای گرفتن چنین موضوعی شود.
و توصیه اصلی این است که برای مدت طولانی در همان حالت ثابت ننشینید و به طور منظم فعال باشید.
نوشته آدام تیلور ، پروفسور و مدیر مرکز آموزش آناتومی بالینی، دانشگاه لنکستر
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 229 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
خوب بالا تو تصویر بهتون گفتم که هر خونه نشونه ی چیه. حالا به چارتتون نگاه کنید ببینید مثلا کدوم سیاره و ماه و خورشید رو در کدوم نشان(ماه) دارید
_خورشید (هویت شما) نشان خورشید نشان دهنده ی درون شما ذات شماو بخش غیر قابل تغییر شماست
_ ماه نشان احساس و ناخوداگاه شماست یک مسیر که گذشته را به شما انتقال میدهد ماهیت احساسی شما و واکنش های غریزی شما نسبت به مسائل
_مرکوری سیاره هوش و ارتباطات حوزه های ذهنی و عقلی ادراک و حافظه،صحبت کردن و نوشتن را مدیریت می کند
_ونوس سیاره عشق، لذت، زیبایی و پول ونوس نشان دهنده توانایی بیان احساس و لذت بردن از زیبایی ظرفیت جذب و قدردانی شما از جهان
_مارس خدای جنگ و سیاره ی انرژی دقیقا مخالف ونوس در حالیکه ونوس زن است، مارس مرد است.مارس نشان درگیری، تجاوز و جنگ مستقیم است. مارس سیاره انرژی فیزیکی است. مسائل جنسی و غریزه ها تحت حکومت مارس است (مثلا چون مارس در چارت ایران در 6 ماه گذشته خیلی فعال بود اون اتفاقات در ایران افتاد. البته هنوز مارس فعاله ...حالا بگذریم)
_ ژوپیتر سیاره ی خوش یمن نشان موفقیت و خوش بینی شادی ،نماد گستردگی و فراوانی
_سترن نشان اصول، محدودیت ها مرزها، امنیت، ساختارها، واقعیتها و جدیت سترن نشان قوانین، مرزها و محدودیت های تعیین شده توسط جامعه یا کارما است.
_اورانوس مانند یک رعد و برق نماد جرقه های ناگهانی، ظهور خلاقیت ،تکنولوژی انرژی اورانوس معمولا به عنوان انقلاب، تغییر، شوک و اختلال شناخته میشود
_ نپتون،سیاره پذیرش، تخیل، سردرگمی و توهم ، مسمومیت ، انفجارهای گاز است. نپتون می تواند دیدگاه های عرفانی یا تجربه هرج و مرج را نشان دهد ( مثلا اون تایمی که نپتون در چارت ایران فعال بود ، اون مسمومیت ها اتفاق افتاد)
_پلوتو نشان جنسیت است و خواسته های وسواسی تحول، قدرت و ثروت بزرگ هرچیزی در مورد سرمایه گذاری، بانکی، وام، بدهی، وام های مسکن پلوتو از تغییرات شدید برخوردار است که باعث تحولات واقعی می شود. پلوتو سیاره ایست که شخم می زند و از نو بنا می کند( پلوتو مثلا الان در صفر درجه آکوریوسه. آکواریوس نشان مردمه. یعنی قدرت تا 20 سال اینده در جهان می افته دست مردم مخصوصا از 2024 نیمه دوم به بعد برای همین در فرانسه و امریکا و خیلی جاها مردم می ریزن بیرون چون حمایت آسمان رو دارن....)
حالا هرکدوم از این سیارات تو هر خونه ای از چارت شما باشه نشون میده که شما با چه داستانهایی قراره روبرو بشید
یه چیز ام بگم به فروردینی ها و مهر ماهیا ، شما تحولات زیادی رو از امسال به بعد قراره تجربه کنید. کلا تمام ماه ها سعی کنید این 3 ماه پیش رو اگر انسداد ی در زندگیتون دارید پاکسازی کنید دیگه تا همینجا داشته باشید فعلا
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 256 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
از دوران بابليان كه طالع بينى و ستاره شناسی را به يادگار گذاشتند، سنّت اين بود كه هر روز هفته به نام يكى از سيّارات هفت گانه ناميده شود چرا كه اين سيّارات خدايانى پنداشته مى شدند كه روزها و وقايع روزها را رقم مى زدند.
اين شيوه در اروپا گاه با اساطير يونانى و رومى و گاه با اساطير نورس و ژرمن تلفيق گشت و اسامى روزهاى هفته ى كنونى را پديد آورد.
یکشنبه Sunday روز خورشيد
دوشنبه Monday روز ماه
سه شنبه Tuesday روز "تيو" خداى جنگ در اساطير نورس و ژرمن، معادل "مارس" در اساطير رومى.
چهارشنبه Wednesday روز "ودن" يا "اودين" خداى خدايان در اساطير نورس و ژرمن.
پنجشنبه Thursday روز "ثور" ايزد آذرخش در اساطير نورس و ژرمن، معادل "ژوپيتر" در اساطير رومى.
جمعه Friday روز "فريگه" ايزدبانوى سياره ى ناهيد در اساطير آنگلوساكسون، معادل "ونوس" در اساطير رومى.
شنبه Saturday روز "سترن" ايزد زمان و پدر ژوپيتر در اساطير رومى. تنها نام اين روز هفته بر اساس اساطير رومى است.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 264 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
همهی ما بارها شنیدهایم که در دورهی ساسانی ایرانیان دهها جشن داشتند، اما پس از گرویدن نسلهای بعدی به اسلام به جز چند جشن مهم چون نوروز و مهرگان چیزی بر جای نماند و غالباً جای خودشان را به اعیاد اسلامی دادند. حتی مهرگان، که اهمیت آن باعث شده اعراب تا همین امروز هم هر جشنی را مهرجان بنامند، نیز فراموش شد.
در حال حاضر چهار جشن با ریشهی غیراسلامی در ایران گرامی داشته میشود: نوروز، سیزده به در، شب چله یا یلدا، و چهارشنبه سوری.
اما در چند سال اخیر به طرز عجیبی، شاهد رویکردی تعمدی در صدا و سیما و دیگر رسانههای رسمی هستیم که به شکل نامحسوس اقدام به حذف نامهای اصیل و تاریخی این جشنها کرده و از اسامی برساخته و جعلیای استفاده میکنند که هیچ پیشینهی تاریخی ندارند.
از جمله چهارشنبه سوری میشود آخرین چهارشنبهی سال! سیزده به در میشود روز طبیعت! یلدا یا شب چله میشود بلندترین شب سال! و نوروز هم میشود عید! یا روز سال نو!
نامهایی که نشانگر هیچ چیز نیستند به جز جایگاه تقویمی این جشنها. باید توجه داشت که نامهای اصیل جشنهای ایرانی مانند اسم یک کوچه یا بلوار نیست که بتوان تابلوی آن را کند و جایگزین کرد_ گرچه عوض کردن اسم خیابانها هم کم به تاریخ ما آسیب نزده_ بلکه نام این جشنها دارای بار ارزشی و تاریخی ست.
شب چله حاکی از شروع چلهی بزرگ است. سردترین چهل روز سال که مردم ایران هزاران حکایت و رسم دربارهی آن داشته و دارند که بسیاری دربارهی تسلیم نشدن به سرما در این چهل روز است. در صورتی که بلندترین شب سال، تنها نشانگر انقلاب زمستانی ست.
چهارشنبه سوری ، چه بازماندهای از گاهنبار همسپتمدم باشد، چه آیینی برای پاکسازی معنوی و اعلان آمدن نوروز، از نخستین قرون اسلامی از آن در منابع یاد شده و تاکید گردیده که سنتی کهن است. {نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳، توس، ۳۲} و اساسا واژهی سور، چه آن را جشن معنی کنیم، چه سرخی، خودش اصل و اساس این جشن را فریاد میزند. در حالی که آخرین چهارشنبهی سال تنها واژهای توخالی ست.
نوروز در همان لغت نشانگر آغازی جدید و روزی نو است، معادل پهلوی و اوستاییاش هم موجود میباشد. خود این اسم قدمتی چندهزارساله دارد و نامی یگانه است که در تمام جهان با همین شکل شناخته میشود. اما وقتی به نوروز میگوییم عید! آن را کنار عید فطر، یا عید غدیر، یا عید قربان و دیگر اعیاد اسلامی قرار میدهیم و یگانگیاش را سلب میکنیم.
سیزده به در هم ترکیبی از خرافات مربوط به نحسی سیزده، باز شدن بخت دختران، گذراندن روز در دشت و دمن و... است که از زمان هخامنشیان تا همین دوره قاجار و پهلوی دربارهاش مطلب داریم و اصلا معنیاش در خود واژه مشخص است: سیزده به در. روز طبیعت، تمام این رسوم و تاریخ را نادیده میگیرد فقط محدود میشود به طبیعت!
پر واضح است که هدف از تغییر نام و ماهیت این جشنها، حذف رنگ و بوی ایرانی و سابقهی تاریخی آنهاست. جوری که شاید اگر تنها اسناد رسمی بر جای بمانند، یک هزارهی دیگر میان تاریخ دانان بحث شود که آیا جشنهای ایرانیان سدهی چهاردهم و پانزدهم همان جشنهای باستانی ایرانی بوده یا ریشهی دیگری داشته است؟!
با به کار بردن نامهای برساخته و جعلی به حذف و تغییر ماهیت تدریجی سنن ایرانی کمک نکنیم.
فاطمه کاملی، دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
|