|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 174 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
بچه که بودم همسایهای داشتیم که هر روز و هر ساعت، پای تشت رخت بود. هر وقت او را میدیدی چمباتمه زده بود کنار یک تشت پر از رخت چرک، چنگ میزد و میسابید. حتی الان که میخواهم او را در ذهنم بیاورم، بدون آن تشت پر رخت و دستهایی که یا از سایش یا از سرما سرخ بودند نمیتوانم تصور کنم.
او مقاومترینِ اهل کوچه بود در برابر خرید ماشین لباسشویی
زنِ کمحرفی بود، ولی یک روز سرِ درد دل را با مادرم باز کرد میگفت بچه که بوده یک روز معلم درویشمسلکِ ده، از بچهها میخواهد که آرزوهایشان را روی کاغذ بنویسند و به رودی بسپارند که از میان روستا میگذشته. دخترکان و پسرکان سرخوش و سرحال کاغذهای بُعد و حجم گرفته از آرزوهای رنگی را میاندازند توی آب و توی راه برگشت به مدرسه، پسرکی را میبینند که در بالادست دارد به آب میشاشد.
دخترک به خانه میرود و ماجرای کاغذ آرزوها و پسرک شاشو را برای مادرش تعریف میکند و مادر میگوید: "پس دیگه آرزوهاتون نمیشه دیگه، نجس شد، رفت!"
و همین، همین جملهی سادهی شاید از سرِ شوخی میشود ملکهی ذهن دختر:
"نمیشه دیگه..."
بقیهی بچهها که مادرشان شاش پسربچه را برایشان تعبیر به شَر نکرده بود از فردا منتظر تحقق آرزو ها بودند و فقط او بود که "نمیشود که نمیشود، نشد که بشود" شده بود ملکه ذهنش.
بعد از آن خودش را زنجیر کرده بود به تشت رخت. به دور باطلِ لباس چرک، شستن، آب کشیدن، پهن کردن و باز لباس چرک... به نفرین سیزیف.
میگفت وقتی رخت میشوید به چیزی فکر نمیکند و وقتی نمیشوید قابلیت این را دارد که هر اتفاق حتی کمی بدی را ببرد پیوند بزند به شلوار پایینکشیدهی آن پسربچه بر آرزوهایش و میتواند به هر اتفاق خوبی شک کند که از کجایش قرار است زردآب شاش بیرون بزند!
هیچ کس به او تشت رخت را تحمیل نکرده بود، اما حدس میزنم بچههایش را تشویق میکرد خودشان را توی گِل بپلکانند تا مادرشان بتواند هرچه بیشتر پناه ببرد به امنیت تشت رخت، به امنیت روزمرِگی و روزمرگی.
ما کاغذ آرزوهایمان را میدهیم به آب و وقتی این کار را میکنیم خوشحال و سرخوش و پراُمیدیم.
میدانم، میدانم گاهی در "بالادست" پسرکی میشاشد به آن، ولی این دست خودمان است که چقدر جدیاش بگیریم. آرزوها به تعویق میافتند، ولی بیات نمیشوند، نباید بگذاریم که بشوند.
مراقب باشیم چه چیزهایی را برای خودمان حجتتمام در نظر میگیریم.
"امید" هیچجوره نجس نمیشود، چیزهایی هست که هر روز و هر ساعت آن را تطهیر میکنند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 164 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
از بیست و پنجم اسفند، دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را «پنجه» میگفتیم که از قدیمترین زمان از روزهای پرمعنای سال بود، زیرا میبایست مقدمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز بههرحال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانهتکانی، سایر نظافتهای گاهبهگاهی نیز که در طی سال نشده بود، میشد: چراغها و لامپاها، سماور و شیشههای پنجره و ظرفهای مس را میدادند سفید کنند. همهی گوشههای دوردست منزل رُفته میشد. رختهای بهاری را میشستند و روی بند میانداختند و آنگاه تهیهی خوراکیهای خاصّ نوروز بود.
شیرینی که بهآن «حلوا» میگفتند، البته از شهر آورده میشد، ولی این شیرینی پادزهری داشت که میبایست آن را در همان خانه تهیه کرد و آن عبارت بود از آنچه که در مجموع «آبکرده» میگفتند؛ یعنی میوههای خشک ترش و شیرین، چون آلو، قیسی، آلبالو، برگهی شفتالو و زردآلو که در آب خیس میشد.
از این «آبکرده» رسم بود که یک لیوان به هر مهمانی که وارد خانه میشد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقلات گرمیشان میکند و نوشابهی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهایی توی خانه بود مخصوص این کار و کمچهای روی آن که در آن میزدند و توی نیمکاسه یا لیوان برای تازهوارد میآوردند..
یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چاروادارهای زغالکِش -که از شهر میرسیدند- بارشان شیرینی و سورسات عید بود.
عطارها میدادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزانقیمتی که از شیرهی انگور و مغز گردو درست میشد بیاورند که بهمصرف عید فقیرترها میرسید، زیرا آنها دسترسی به خرید حلوای اصلی نداشتند بنابراین این کاروان پیش از شب عید، کاروان مخصوصی بود.
علاوه بر آن، مقدار اضافهتری قند و چای و ادویه و پارچه با خود میآوردند: شیرینکنندهی کام و نونوارکنندهی کسانی بود که در دِه دستشان بهدهنشان میرسید.
شیرینی در زندگی مردمِ آن زمان اهمیّت بسیار داشت؛ زیرا خیلی کمتر از آنچه بدن احتیاج داشت، بهآن میرسید. به چربی (بهعلت وجود گوسفند) کم و بیش دسترسی بود ولی شیرینی جزو نوادر بهشمار میرفت. از این رو، وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته بود.
پنج روز «پنجه» در خانهی ما کارهای عید تهیّه میشد. نخستین نشانهی عید با رسیدن نخستین شیر آغوز (ماک) که از صحرا میآوردند، آغاز میگشت. این شیر را کمی میجوشاندند که سفت میشد مانند ماست و آن را در اصطلاح محلّی «فله» میخواندند. طعمی نه ترش، بلکه روغنی داشت و بسیار خوشمزه و مقوّی بود. همان هفتهی اول زایمان، شیر بز را میشد بهاین صورت درآورد، بعد از آن دیگر بهمصرف ماست میرسید.
از شیر نخستین گوسفندانی که زاییده بودند «فله» برای اربابها فرستاده میشد؛ زیرا یمن داشت که روز نوروز «سفیدی» بر سر سفره باشد. ما خودمان گوسفند صحرایی نداشتیم، اما از گلهی خویشاوندان برای ما نیز آورده میشد.
رسم بر این بود که تشریفات عید بهبهترین نحو ممکن انجام گیرد. نوعی ماهیّت مذهبی پیدا کرده بود، یعنی رعایتش بههمان اندازهی مناسک مذهبی واجب شمرده میشد. آدابی که در کبوده بهکار میرفت، نسبت به آنچه من بعد در تهران دیدم، گمان میکنم که ریشهی قدیمیتر و دستنخوردهتر داشت؛ مثلاً ما هفتسین نمیشناختیم.
روز عید، چنانکه در سراسر ایران رسم است، شرط اول نظافت بود. همه میبایست بهحمّام رفته و نوترین لباس خود را در بر کرده باشند. زنها با زینتهایی بر خود. پدرم که همیشه نظیف و منظّم بود، لباس پاکیزهی خود را بهتن میکرد. در زمان من دیگر کت و شلوار بود. مادرم سراپا در لباس نو میرفت، نو نه بدان معنا که همان سال دوخته شده باشد، منظور آنست که از لای بقچه بیرون آمده و خیلی کم بهتن شده بود. بوی گل سرخ و بیدمشک که لای آنها خوابانده شده بود، میداد.
همه دم بهروشنی میزد، با چارقد سفید وال، چادر نماز سفید که خالها یا گلهای خیلی ریز داشت. تنها شلوار استثناء بود. من و خواهرم نیز نوترین لباسی که داشتیم میپوشیدیم. چه انتظار خوشی بود!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 185 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
حداقل یک گلدان گل در خانه داشته باشید. بیشتر سکوت کنید و کمتر حرف بزنید. دست از راضی و خوشحال کردن آدمها بردارید.
خودتان را بیشتر دوست بدارید. خیلی بیشتر از هر کسی در زندگی برای خودتان یک همراه درست و حسابی پیدا کنید که غمتان را بخورد و دلش بند دلتان باشد. خودتان را از شر آدمهای سمی که جز تحقیر و احساس گناه و خودکمبینی چیزی برایتان ندارند خلاص کنید.
از پوستتان بیشتر مراقبت کنید. کتاب بخوانید. از کسانی که رنجاندید دلجویی کنید. از نقابهایتان چند تایی کم کنید. خودتان راحتتر خواهید شد. دست از محاکمه کردن و قصاص خود بردارید. از خطای خودتان بگذرید. کمتر خودتان را لعن و نفرین کنید. با رانندههای تاکسی برای پانصد تومان و هزار تومان تندی و پرخاش و فحاشی راه نیندازید.
خودتان را مسئول و متولی شادی و خوشبختی و رضایت همه آدمهای دوروبرتان از خود ندانید. کمتر بترسید و کمتر حساب و کتاب کنید. دل به دریا بزنید. اگر عاشقید حتما ابراز کنید.
از رابطههای مریض در هر شکلی که هست بیرون بیایید. حتی اگر عمرتان را حرامشان کردهاید.
پدر و مادرتان را همانجور که هستند بپذیرید و دوست بدارید. شما وظیفه تربیت و تصحیح آنها را ندارید.
کارهای نصفه و پروندههای باز را سامان دهید. گاهی اگر دلتان خواست بی ملاحظه به کالری و وزن و ترازوی دیجیتال از خوردن لذت ببرید. یک وقتهایی بیخیال امور دنیا شوید و تخت بخوابید.
زنی را به صرف زن بودنش تحقیر نکنید. روی زخمهایتان مرهم بگذارید و از کندن دملهای چرکین و خونآلود روزهای گذشته پرهیز کنید.
قبل از گفتن هر کلمه به برندگی و تیزی آن فکر کنید. بعضی کلمههای چاقوی زنجاناند. به خودتان رحم کنید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 159 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
۱. خیره شدن به دیگران
۲. با دهانپر حرف زدن
۳. قطع کردن حرف دیگران
۴. اظهار فضل و دانایی کردن
۵. بلند حرف زدن
۶. خیلی محکم یا شل دست دادن
۷. پرخوری در میهمانی ها
۸. گذاشتن آرنج روی میز
۹. پچ پچ کردن و خندیدن مرموز در حضور دیگران
۱۰. دراز کردن دست از سوی خانم ها و اصرار برای دست دادن با اقایان هایی که به هر دلیلی مایل نیستند. ( یا برعکس)
۱۱. باد کردن یا صدا در آوردن با آدامس
۱۲. استفاده بی اندازه از تلفن همراه
۱۳. نمایش عمومی احساسات و رومانتیک بودن در حضور دیگران
۱۴. توهین یا کنایه و طعنه زدن به دیگران
۱۵. بهداشت ضعیف و رفتارهای ناپسند بهداشتی در حضور دیگران: مانند خلال دندان، تمیز کردن بینی حتی با دستمال، شانه کردن مو
۱۶. حمله به حریم شخصی و باورهای افراد
۱۷. بی نظمی و زرنگی در نوبت
۱۸. ریختن آشغال روی زمین حتی در جاهای کثیف
۱۹. پوشیدن لباس نامناسب،یا آراسته نبودن
۲۰ خندیدن به خطاها، آسیب دیدن یا مشکل دیگران
۲۱. به کاربردن کلمه های زشت و زننده
۲۲. هنگام گفتگو، نگاه کردن به جایی غیر از چهره مخاطب
۲۳. حل و فصل کردن مشکلات (با فرزند یا همسر یا...) در جمع
۲۴. کشیدن سیگار در جمع
۲۵. سکوت، و کم حرفی غیر عادی یاعبوس بودن در جمع
۲۶. مسخره کردن لهجه ها یا شوخی های تحقیر آمیز جنسیتی
۲۷. افراط و تفریط در سلام و احوالپرسی
۲۸. بدگویی از دیگران
۲۹. فضولی کردن
۳۰. بی توجهی به وقت و برنامه دیگران
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 154 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
وقتی با شنیدن صدای کسی حالمان بد می شود، وقتی با دیدن چهرهاش دگرگون میشویم، وقتی با شنیدن اسمش، تغییر میکنیم، وقتی در جمعها سعی میکنیم به طرفش نرویم از هم صحبت شدن با او فرار میکنیم، زمانیکه او به ذهنمان میآید، افکار بد و منفی نسبت به او در ما ایجاد میشود. وقتی کوچکترین حرکات و رفتارهای آن فرد، برای ما غیر قابل تحمل است و وقتی حتی نمیتوانیم با مهربانیاش کنار بیاییم و ... همه این موارد نشان میدهد که ما با آن شخص، کارمای منفی داریم.
چه باید کرد؟
۱. اولین کاری که به ذهن مان میآید، دوری از آن شخص است. یعنی به هیچ وجه به سراغ آن فرد نمیرویم، به خانهاش نمیرویم، به جمع یا مجلسی که آن شخص هم در آن باشد نمیرویم و یا اگر به صورت تصادفی او را در جایی دیدیم، با هر بهانه و ترفندی، از آنجا خارج میشویم و او را ترک میکنیم. انسانهای عادی و معمولی این کار را انجام میدهند.
۲.اگر اندکی اهل خودسازی و کار بر روی منهای کاذب و ایگوها باشیم و با مقوله کارما هم آشنایی داشته باشیم، درک خواهیم کرد که با شخص مورد نظر کارمای منفی داریم و حس خوبی نسبت به آن شخص نداریم و او نیز حس خوبی نسبت به ما ندارد، با اینکه نه کار بدی در حق ما انجام داده و نه حرف بدی علیه ما گفته است. علت رفتار منفی ما علیه او، برای خود ما پنهان و مخفی است.
۳.اگر نمیتوانیم به صورت مستقیم با فرد مورد نظر حرف بزنیم، یا فرد مورد نظر در فاصلهای دورتر از ما قرار دارد، یا اصلا در قید حیات نیست، از بینگ و مادر الهی آن شخص و همچنین از اسنس آن فرد، طلب بخشش کنیم.
۴.میتوانیم هر وقت که به شخص مورد نظر فکر میکنیم یا ناخودآگاه به ذهنمان میآید، بلافاصله برایش دعای خیر کنیم، طلب خوشبختی و سلامتی کنیم. اجازه ندهیم ذهن و شخصیتمان در مورد آن فرد، زودتر از ما وارد عمل شود. فورا برایش دعا کنیم.
۵.در سطحی بالاتر، میتوانیم از عنصر گیاه آگاو کمک بگیریم و در حالیکه با دستمان، قسمتی از این گیاه را لمس میکنیم، از عنصر این گیاه بخواهیم تا قلب فرد مورد نظر را نسبت به ما مهربان کند. عنصر گیاه آگاو، این توانایی را دارد که ذهنیت افراد را نسبت به ما مثبت و متعالی کند.
۶.در سطحی متفاوت تر و بالاتر، میتوانیم در مورد کارمایمان، با قانون و دادگاه الهی کار کنیم تا بخشش دادگاه و قاضیان دادگاه را کسب کنیم به نحوی که یا کارما کلا از بین برود یا تخفیفی در مورد کارمایمان در رابطه با آن شخص بگیریم.
۷.در برخی اوقات، فقط و فقط باید به شخص مورد نظر خدمت کنیم، از او پرستاری کنیم، به او رسیدگی نماییم، (هم از لحاظ معنوی و هم مادی) با اینکه تحقیرمان کند، ما را سرزنش نماید، افکار بد در مورد ما داشته باشد، سخنان بد به ما بگوید، ما را ذلیل و خوار نماید و ... با مهربانی و آرامش و سکوت، میتوانیم کارما را به طور کامل پرداخت کنیم و از آن شخص رها شویم.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 155 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
۱- از گوشواره های سنگین دوری کنید از میان رفتن کلاژن و خاصیت ارتجاعی پوست می تواند باعث شود پوست سفتی و استحکام خود را از دست دهد، موضوعی که شامل پوست لاله های گوش هم می شود. هنگام انتخاب گوشواره این موضوع را در نظر داشته باشید، چرا که گوشواره های سنگین می توانند باعث کش آمدن لاله های گوش شوند و سن را بالاتر نشان دهند.
۲- از زیور آلات ست استفاده نکنید کارشناسان توصیه می کنند از استفاده از زیورآلات ست یعنی حالتی که گوشواره ها و گردنبند یکسان هستند خودداری کنید. برای خانم های زیر ۴۰ سال، این کار ممکن است روشی برای اشاره به مُد دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی باشد. اما برای زنان بالای ۴۰ سال ممکن است کاری از مُد افتاده به نظر برسد. به جای این کار، زیورآلات مختلف را طبق مُد روز با یکدیگر ترکیب کنید.
۳- موهایتان را به عقب، سفت جمع نکنید عقب زدن موها می تواند ظاهر بسیار شیکی به شما دهد. با این حال، سفت جمع کردن موها در این حالت باعث ایجاد تأکید بر روی ویژگی های برجسته ی چهره یا برخی بی تناسبی ها در چهره شود. این مدل همچنین می تواند چهره را بسیار جدی کند و سن را بالاتر نشان دهد. اما عقب زدن موها به شکل شل و آزاد و به گونه ای که چند تار مو هم در اطراف صورت وجود داشته، ویژگی های چهره ها را بهبود می بخشد و استایل غیر رسمی تر و جوانانه تری به شما می دهد.
۴- ابروهایتان را مُد روز درست کنید گرچه فرم ابروها امری کاملاً سلیقه ای است اما ابروهای نازک و کمانی می توانند چهره را خشک و تا حدی پیر کنند، چون خطوط چهره را برجسته می کنند و باعث می شوند آرایش تان سنگین به نظر برسد. برعکس، ابروهای ضخیم و خوش فرمی که قوس اندکی دارند چهره را قاب می کنند، ظاهر را بهبود می بخشند و می توانند سن را کمتر نشان دهند.
۵- در انتخاب رنگ ها دقت کنید به طور کلی، رنگ های روشن تر و ملایم تر مثل صورتی کمرنگ، سبز نعنایی و آبی روشن می توانند ظاهری آرام و لطیف به شما ببخشد. برعکس، رنگ های تیره تر و تندتر، مثل شرابی و مشکی، خشن ترند و می توانند سن مان را بالاتر نشان دهند.
۶- از کرم پودرهای سنگین و رژگونه های تیره دوری کنید کرم پودرهای سنگین، چهره را کدر و غیر طبیعی می کنند. به علاوه، به جای پنهان کردن چین و چروک ها و خطوط چهره ها، آن ها را برجسته می کنند. این مسأله در مورد رژگونه های تیره هم صدق می کند؛ در صورت استفاده ی زیاد، روی خطوط و چین و چروک های صورت ایجاد تأکید می کنند.
برای داشتن یک ظاهر جوان از کرم پودرهای سبکی استفاده کنید که به پوست اجازه ی نفس کشیدن می دهند و ظاهر طبیعی تری دارند. هنگام زدن رژگونه، با مضایقه این کار را انجام دهید و از رنگ های ملایمی استفاده کنید که مکمل رنگ طبیعی پوست تان هستند
۷- از زیورآلات طلایی رنگ یا درشت استفاده نکنید زیورآلات طلایی رنگ معمولاً رسمی ترند و سنین بالاتر را تداعی می کنند. همچنین اگر زیورآلات درشت باشند و همه ی تکه های آن نیز باهم استفاده شوند، کمی زیاده روی و زرق و برق بیش از اندازه خواهند بود. زیورآلات نقره ای کمتر در چشم هستند و سبک امروزی تر و جوانانه تری دارند.
۸- فرق موها هم تأثیر دارد فرق وسط باعث برجسته شدن خطوط چهره می شود، ظاهر خشن تری می دهد و سن را بیشتر نشان می دهد.
اما فرق کج خطوط پیشانی را تعدیل می کند و بهترین ویژگی های چهره را نشان می دهد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 144 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
اینکه چرا در این قرن هنوز خیلی خانوادهها فرزند پسر رو به دختر ترجیح میدن یک ریشهی تاریخی داره. قدیما، یعنی از زمانی که انسان خوراکجو-گردآورنده بود، و بعدا وقتی یکجا نشین و کشاورز شد، فرزند پسر صرفهی اقتصادی-امنیتی داشت. زور بازو و قدرت فیزیکی جنس نر تاثیر زیادی در این داره.
اگه چهار تا پسر داشتی، راحتتر میرفتی شکار، در جنگ با قبایل اطراف قدرت بیشتری داشتی، گوشت بیشتری گیرت میومد، امنیت داشتی، بعدها در دوره کشاورزی به خانواده کمک میکردی و خیلی موارد این شکلی. در حالی که زن بخاطر سیستم با ارزش فرزندآوری و چرخهی ماهانه، تو خونه بود
این قضیه خیلی گستردهست و به یکی دو عامل محدود نمیشه. بعدها دین و فرهنگ و جوامع خیلی روی فرزند ذکور تاکید کردن و این شد که داشتن پسر به یک ارزش تیدیل شد.
از نظر خیلی والدین در دوران پیری این پسر هست که میتونه زیر پر و بالشون رو بگیره نه دختر. هم ساپورت مالی هم فیزیکی.
در خیلی جوامع هم داشتن پسر از نظر امتداد نسل از اهمیت بالایی برخورداره. دختر انگار مال مردمه و فقط زحمت بزرگ کردنش به دوش خانوادهست. طبیعتا این مورد ریشه تاریخی داره و هنوزم خیلی جوامع این ارزشهای دیرینه رو مهم میدونن.
اما در دنیای امروز با این همه فرصت برابر و دگرگونی زندگی و جوامع، پسر لزوما برتری بیشتری نسبت به دختر از نظر اقتصادی نداره.
انسانها به قول یونگ یک ناخودآگاه جمعی دارن که باعث میشه کارهایی انجام بدن که دلیلی براش ندارن. چیزی که صد هزار سال قدمت داره، در عرض صد سال از بین نمیره.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 168 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
روش صحیح تمیز کردن برس مو که مانع از بروز مشکلات جدی میشود روزیاتو_مرضیه جوادی
معمولاً برس ها پر از توده های موی هستند و هر از چندگاهی با خارج کردن موها، ممکن است به فکر تمیز کردن آن بیافتید. اما نیکول ژاکز یک متخصص نظافت می گوید تنها درآوردن گلوله های مو از برس ها باعث تمیز شدن آنها نمی شود.
این متخصص با انتشار پستی در اینستاگرام گفت که باید برس های خود را جدی تر تمیز کنیم تا از شرایط بدی مانند شوره سر جلوگیری کنیم.
نیکول می گوید:«بقایایی که در برس موی خود می بینید که گاهی شبیه پرزهای خاکستری است، سلول های مرده پوست و سبوم است، به همراه موهای کهنه و مات شده و باقی مانده محصولات بهداشتی مربوط به مو. این بقایا باعث رشد باکتری می شود و برس موی شما رفته رفته، آلوده تر می شود.»
نیکول گفت که اگر برس موی شما چیزی شبیه گرد و غبار در خود داشته باشد، ممکن است سلامت پوست سر شما را به خطر بیندازید. این بقایا، سبوم، سلولهای پوست و باکتریها و قارچ هستند. این ماده میتواند باعث وخیم شدن بیماری افراد مبتلا به بیماریهای پوست سر مانند شوره سر یا درماتیت سبورئیک شود. بنابراین تمیز کردن آنها بسیار مهم است.
شوره سر یک بیماری شایع پوستی است. افرادی که این بیماری را دارند ممکن است احساس خجالت کنند، چراکه لکه های سفید پوست مرده در مو و لباس های آنها قابل مشاهده است.
این مشکل به دلیل عدم رعایت بهداشت نیست، اما اگر موهای خود را به طور منظم نشویید، ممکن است شدت آن بیشتر شود. استرس و هوای سرد ممکن است شوره سر را بدتر کند.
یک میکروبیولوژیست هشدار داد که برس مو یکی از کثیف ترین وسایل موجود در لوازم آرایش شماست.
توده های خز مانند در برس مو، نشان دهنده قارچ است که بافت انسانی از جمله پوست سر را آلوده کرده و منجر به رشد کرم حلقوی و ریزش مو می شود.
برس مو حاوی مقدار زیادی پوست مردهی، پوست سر شما است. این پوست های مرده مخلوط با مو، محیط مناسبی را برای رشد باکتری هایی ایجاد می کنند که از مواد آلی تغذیه می کنند و به نوبه خود می توانند منجر به تحریک پوست سر و بوی نامطبوع شوند.
نیکول اضافه کرد که اگر برس پیچ دارید، باید دستههای مو را در دو طرف برس ببرید تا راحتتر خارج شوند. هنگامی که تمام موها از برس های شما خارج شد، یک کاسه بزرگ را از آب گرم و شامپوی ملایم یا جوش شیرین برای رفع بوی بد پر کنید و برس را در آب بچرخانید تا تمیز شود؛ تا ۲۰ دقیقه بگذارید برس مو خیس بخورد. اگر میخواهید از یک مسواک تمیز برای تمیز کردن برس استفاده کنید.
نیکول توصیه کرد که این کار را حداقل هر ۲ هفته یکبار انجام دهید. اگر برس شما چوبی است، باید از مخلوط دیگری برای تمیز کردن آن استفاده کنید. برس را به آرامی با شامپو و آب بشویید و سپس الکل ۷۰ درصد را به آرامی روی آن اسپری کنید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 142 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
قصد یک خرید اینترنتی داریم: دکمه رمز دوم را میزنیم و پیامک از راه میرسد. کد را میخوانیم و به حافظه میسپاریم و در درگاه بانک وارد میکنیم.
اگر چند دقیقه دیگر همان کد را از ما بپرسند، آن را بهیاد نمیآوریم و فراموش شده. طی این فرایند در مغز ما چه اتفاقی رخ میدهد؟
به این قسمت مغز «حافظه ی کاری» میگویند و با حافظه کوتاه مدت متفاوت است: این حافظه از نظر ظرفیت بسیار محدود است و برای نگهداری موقت اطلاعات با هدف پردازش استفاده میشود. چندین دهه است محققین مغز و اعصاب تلاش میکنند بفهمند این حافظه چگونه کار میکند.
اکنون محققان علوم اعصاب دانشگاه MIT یکی از نظریههای موجود را تایید کردهاند: آنها میگویند برخی سلولهای عصبی برای نگهداری اطلاعات، به طور موقت در محل اتصالشان (سیناپسها) تغییر حالت میدهند.
در واقع یک شبکه از سلولهای عصبی برای نگهداری «رمز دوم» چیدمان اتصالهای خودش را موقتا تغییر میدهد و سپس به حالت قبل باز میگردد و در نتیجه ما اطلاعات ذخیره شده را فراموش میکنیم. این روش سبب میشود مغز امکان ویرایش اطلاعات را هم داشته و بتواند روی آن استدلال هم انجام دهد.
جهت اطلاع، مغز انسان از حدود ۸۶ میلیارد سلول عصبی تشکیل شده که هر کدام از آنها به طور متوسط ۱۰ هزار اتصال (سیناپس) با دیگر سلولهای عصبی دارند و جمع اتصالها (سیناپسها) حدود ۱۰۰۰ تریلیون است! به نظرتان جالب و شگفآور نیست؟
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 15 فروردين 1402 ساعت |
بازدید : 167 |
نویسنده :
ولی غلامی
| ( نظرات )
|
زن کشاورزی بیمار شد. کشاورز به سراغ یک راهب بودایی رفت و از او خواست برای سلامتی زنش دعا کند. راهب دست به دعا برداشت و از خدا خواست تا همهی بیماران را شفا بخشد.
ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت: "صبر کنید! از شما خواستم برای زنم دعا کنید و شما دارید برای همهی بیماران دعا میکنید ."
" دارم برای زنت دعا میکنم " "اما برای همه دعا کردید. با این دعا ممکن است حال همسایهام که مریض است خوب بشود و من اصلا از او خوشم نمیآید.
" راهب گفت:"تو چیزی از درمان نمیدانی. وقتی برای همه دعا میکنم، دعاهای خودم را با دعاهای هزاران نفر دیگری که همین الان برای بیماران خود دعا میکنند، متحد میکنم، وقتی این دعاها با هم متحد شوند، چنان نیرویی مییابند که تا درگاه خدا میرسند و سود آن نصیب همگان میشود. دعاهای جدا جدا و منفرد، نیروی چندانی ندارد و به جایی نمیرسند.
کتاب قصههایی برای پدران، فرزندان و نوهها پائولو کوئلیو
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
|